آدینه ها

آدینه ها

شهادت بال نمیخواهد حال میخواهد
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک
اللهم عجل لولیک الفرج
.
.
.
.
.
.

حال داشته باشم دلنوشته مینویسم
اگرم نه که از پیش نوشته میزارم

دوست داشتی به آدرس زیر برو
http://adinehha.blog.ir/post/431
یا علی

موضوعات وبلاگ
پیام های شما
همسنگران نمونه

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

هر چه گشتیم ندیدیم که جای تو کجاست
چشم آلوده نبیند که سرای تو کجاست
به غلامان تو اعجاز مسیحا دادند
تا بدانند همه شأن گوای تو کجاست
در بیابان طلب گم شدم از غیبت تو
ای حبیبم قدم راهنمای تو کجاست
ای نسیم سحر از بوی خوش یار بگو
وقت فیض است دم عقده گشای تو کجاست
می شد ای کاش بدانیم که در این ایام
به غریبی علی بزم عزای تو کجاست
مادرت چشم به راه است بیا ای آقا
بهر تعجیل فرج ذکر و دعای تو کجاست

سربازِ گمنام

 

درزیر باران تشنه ی دیدار کسی بودن خنده دار نیست گریه دار است!!!

درزیر بارانی که منتظرقدمهای کسی هستی و چشم انتظار آمدنش نسیم آمدنش روحت را مینوازد؛

من شکسته ام،یخ شده ام و فقط گرمای شیرین انتظار است که مرا زنده نگاه داشته،چه خانه ای که صاحب خانه از نظرم پنهان است،میدانم باچشماانی خطاکار وگوش های پراز لهو،نباید انتظار دیدن وشنیدن داشت!

درحیاط جمکران ناگهان قدمهایم درجایی خشک میشود،توکه نمیدانی وقتی درد دلهایم همه به درد منتهی شده اند..وجمعه هی میخواهدخود را گذشته معنا کند چه زجری میکشد؛

وقتی تمام بارهای کلمه در(ا.ن.ت.ظ.ا.ر)جمع شده است وانتظار صبر می آوردو طاقت!!پس من خواستار انتظارو صبرم...من بی مایه همه ام را ندیده ام وچقدر برای من نشستن بر روی خاک های جمکران بدون او دردناک است،وقتی مینشینم؛وقتی که روی خاکها مینشینم و تماما خاکی میشوم...تربتم میشود خاک منزلگاه او،سجاده ای باوسعت زمین دارم وقبله ام خانه اش،ونمازم؛نمازانتظار وقربت الی الله...باوضویی از بوی خاک وپیشانی خاکی وچادر خاک گرفته ام...من خود نیز زاده ی همین خاکم،

و...

نم باران!!

وباز تشنگی دیدار؛

صدارا میشنوی؟باران نیز خواهان سیراب کردنم است،تلاشی از رطوبت بی فایدگی!!به لبهای خشکم که میخورد از آب بیزار میشوم.

وقتی باران شدید میشود؛من میمانم وجمکران وشب...شبی که تنها یک ستاره داردوآن هم درست روی زمین ودرقلب جمکران...پس ازشبی که چنین ستاره ای دارد نمیحراسم بلکه عاشقم میکند؛"ستاره ای غریب در صحرای دنیا"

باران؛

دلم را شسته است همه چیز را رُفته و میخواهد برود...به خیالش در خاطرم خواهد ماند!

او نمیداند که عشق رُفته و شسته نمیشود وبه هیچ امکان از بین نخواهد رفت...عشقی چنین بزرگی که قلب کوچکم را دریا کرده ومهر دوستارانش در دلم مینشیند...

ای جمکران؛

کی صاحب خود را در بغل خواهی گرفت؟

سربازِ گمنام
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به همه دوستای گلم

اینجانب عازم کربلای ایران هستم برا خادمی شهدا

برا همه یه دعای کلی میکنم اگه میخوای اسمت رو هم تو نظرات بنویس

از همتون هم عاجلانه درخواست میکنم دعام کنید

انشاا... همتون با شهدا محشور بشید


وسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


سربازِ گمنام