از روز عرفه استفاده کردی
منم چون روز عرفه از غفلتم استفاده کردم و از روز عرفه استفاده نکردم همینو گفتم : نه
بعد یهو بهم گفت : عرفه شاه کلید محرمه حتی یه تیکه از دعاش رو هم گوش ندادی
منم چون یه تیکه رو گوش دادم گفت خدارو شکر
منم خیلی برا ارباب حاضرم نوکری کنم ولی اینکه نتونم برم کربلا یه حرف مشهد هم نرم یه حرف دیگه
بعدشم ما که به خودمون میگیم بچه هیئتی دیشب که خیلی دلم گرفته بود یعنی از همون حرف رفیقمون
به چند نتیجه رسیدم که مینویسم اما خداییش این همه روز میره و ما آواره تر میشیم
اما واقعا اوارگی برا ارباب خیلی حال میده چون همیشه عاشق شنیدن یه کلمه سوزناکی و همین که شنیدی
بغضت میترکه و میزنی زیر گریه که اون کلمه حسینه
از نظر من این دوری از کربلا دوای ماست میدونی چرا چون همین که هر روز پشت سر هم میره و ما نمیریم
تشنه تر میشیم به کربلا شایدم ارباب میخواد ببینه چقده ما تشنه ی رفتن به کربلاییم
شایدم لیاقتشو نداریم البته که من لیاقتشو ندارم چون همین دوری دوای منه
حسین ارباب منو دریاب
آقای من اگه اجازه بدید امسالم میخوام نوکریتونو کنم اینو از من حقیر دریغ نکن
آقای من اگه به من اجازه کربلا رو نمیدید همین دوری بسه و این عاشقی و نوکری منو از من نگیرید
و دست منو تو روز قیامت بگیر و شافع من باش.
دادم لباس نوکری ام را رفو کنند، باشد دوباره محرم پاره اش کنم
ممنون لطف مادر این خانواده ایم