چقدر حافظه ام ضعیف شده است...
کجا بود دیدمت؟
کرخه؟ نه!
جزیره ی مجنون؟ نه!
فاو یا خرمشهر؟ نمیدانم! چقدر حواسم پرت است...
بگو چرا خواب های من پر از خواب های توست...؟
و ریشه های من از گلوی تو آغاز میشود...؟
و نام من به تو ختم میشود و من بدون تو یعنی هیچ...!
چقدر حافظه ام ضعیف شده است و عادت روزمرگی...
و مثل همه قدم زدن و مثل همه نفس کشیدن پی در پی...
و مثل همه در عطش قطره های زیستن و گریز از مرگ...!
آه... همین یک حرف بس نیست برای اتصال هزاران فراموشی...!
چقدر حافظه ام ضعیف شده است...!
بازی اشکنک داره سر شکستنک داره اخه تو که بازی بلد نیستی چرا با بزرگتر از خودت در میوفتی بچه ها چرا؟؟
منطبق بر فرمایشهای امام خامنهای ارواحنا فداه
عملگرا باشد، نه وعدهگرا
«وعده و ادعا برای قانع کردن مردم، کافی و کارآمد نیست. مردم وفادار ما تشنهی عمل و صداقتاند و هرجا از آن نشانی ببینند، همدلی و همکاری خود را نثار میکنند. دوران چهارساله، دوران آزمایش شما در چشم مردم نیز هست. کار امروز شما، داوری فردای مردم و حکم عادلانهی ذات اقدس الهی در یومالحساب را تعیین خواهد کرد.» 5/2/1382
«حدود و وظایف شوراهاى اسلامى که در قانون معین شده باید در قول و عمل به طور کامل رعایت شود. اعضاى شوراها وظایف خود را به درستى بشناسند و بر تحقق آن همّت بگمارند و چیزى را که در قانون پیشبینى نشده و یا به خاطر واقعیتهاى کشور و دولت، قادر به انجام دادن آن نیستند، وعده ندهند و مردم را از کمک و اقدام شوراهاى اسلامى مأیوس نسازند.» 8/2/1378
به دنبال حزببازی و جناحبندی نباشد
«دخالت جناحبندیها و انگیزههای حزبی و گروهی و شخصی و طایفگی در این وظیفهی مهم، زهر مهلکی است که شوراها را از کار میاندازد و آن را کمسود و گاه، زیانبخش میسازد.» 9/2/1386
«مناقشات سیاسى و جناحى و ورود در هر اقدامى که اعضاى شوراى اسلامى را از اتّحاد عملى خود دور کند، براى این شوراها مضر و ناروا است.» 8/2/1378
«انگیزههای جناحی و حزبی، این شوراها را عرصهی تاخت و تاز خود نکند و آن را از کار اصلی خود بازندارد.» 8/2/1386
اهل تکلیف باشد، نه خودنمایی و تظاهر!
«نکتهای که دربارهی همهی شوراهای شهر و شهرداریها عرض میکنم، این است که کار را بسیجی انجام دهید. معنای کار بسیجی، خیلی بالا و والا است. البته بسیجی فقط به این معنا نیست که انسان چفیه به گردنش بیندازد؛ صرف این، آدم را بسیجی نمیکند... بسیجی نه خودنمایی میکند و نه ملاحظهی حرف این و آن را میکند؛ فقط ملاحظهی تکلیفی را میکند که آن را احساس کرده و میخواهد با شجاعت و فداکاری آن را انجام دهد.» 19/12/81
با خدمت صادقانه، مردم را خوشحال کند
«یکى از بزرگترین چیزهایى که کام مردم را شیرین مىکند، این است که ببینند، حس کنند و بیابند که مسئولانِ امور آنها، در پى خدمت صادقانه و پیگیرانه و عالمانه به آنها هستند. خودِ همین، مردم را خوشحال مىکند. گاهى گفته مىشود باید مردم را شاد و افسردگان را از افسردگى خارج کرد؛ این حرف درستى است. اگر کسانى به معناى حقیقى کلمه دنبال این موضوع هستند، راهش همین است؛ به مردم نشان دهند که در پى کار صادقانه و پیگیرانه و عالمانهاند. این بیش از همه چیز فضا را شادمانه خواهد کرد.» 17/9/1382
«هیچ عبادتى بالاتر از خدمت به مردم نیست؛ چه در شهر، چه در بخش و چه در روستا. وظایفى که براى شوراها در قانون ذکر شده، همان وظایفى است که اگر شوراهاى ما إنشاءا... بتوانند این وظایف را به طور کامل به انجام برسانند، بسیارى از مشکلات جارى مردم برطرف خواهد شد و این موارد را قانونگذاران با دقّت در قانون اساسى و در قانون عرفى معیّن کردهاند.» 4/3/1378
نسبت به کوتاهیها و کجرفتاریهای شهردار، بی تفاوت نباشد
«به شهردار برگزیدهی خود، کمک و فرصت دهید و از او مسئولیت و پاسخ بخواهید و در برابر کوتاهیها یا کجرفتاریها بیتفاوت نمانید و به وظیفهی قانونی خود عمل کنید.» 5/2/1382
امانتدار، توانا و باانگیزه باشد
«شوراها موظّفند امور شهرها و روستاها را ساماندهی کنند. پس مردم کسانی را که توانایی دارند، کسانی کهامانتدارند و کسانی را که به معنی حقیقی کلمه، انگیزه برای انجام این کار دارند، شناسایی کنند و برگزینند.» 8/12/1381
«ما امیدواریم که تشکیل شوراهای جدید در سرتاسر کشور، شروعی برای یک مسابقهی خدمترسانی به مردمباشد؛ چون اصل این شوراها برای خدمترسانی است.» 19/12/1381
«وظایفی که برای شوراها در قانون ذکر شده، همان وظایفی است که اگر شوراهای ما إنشاءا... بتوانند این وظایف را به طور کامل به انجام برسانند، بسیاری از مشکلات جاری مردم برطرف خواهد شد.» 4/3/1378
متدیّن و دلسوز باشد
«بسیار بجاست که مردم بدانند هر کسى را انتخاب مىکنند، مسؤولیتهایى در مقابل این انتخاب بر دوش آنهاست؛ همچنانکه اگر انتخابشان انتخاب خوبى باشد و إنشاءا... بهوسیلهى آن شخصِ منتخب، کارهاى خوبى براى مردم و کشور انجام گیرد، ثوابها و اجرهایى هم به آنها منتقل مىشود. به همین علّت است که باید حقیقتاً دقّت کنند تا افراد دلسوز، متدیّن و کارآمدى را که متناسب با این کارند، انتخاب کنند؛ چون کارآمدى به حسب کارى که ما یک شخص را براى انجام آن در نظر مىگیریم، متفاوت است. کارآمدىِ این شورا با کارآمدىِ فلان شغل یا سِمَت دیگر تفاوت مىکند. مردم مىدانند که شوراهاى شهر و روستا براى چیست. پس کسى را که احساس مىکنند، فکر مىکنند، تشخیص مىدهند و احراز مىکنند، مناسب با این کار انتخاب کنند. البته دیانت او، تقواى او و دلسوزى او را حتماً تشخیص دهند.مردم نباید افرادى را که دلسوز، علاقهمند و متدیّن نیستند، به مراکز تصمیمگیریشان بفرستند؛ زیرا برایشان وزر و وبال درست خواهند کرد. این توصیهى من به مردم است.» 7/12/137
سیرت الهی پیامبران که سرمشق انسانها برای رسیدن به مقاماتی چون مظهریت ربوبیت و خلافت انسانی است، بیانگر این توجه خاص به والدین بوده است. از نظر خداوند، احسان به والدین، مقدم بر احسان بر هر کس دیگری حتی زن و فرزند است. (بقره، آیه 38 و نساء، آیه 63)
در این میان مادر، مستحق احسان و نیکی بیشتر در مقایسه با پدر است؛ زیرا وی مدت سی ماه رنج بارداری و شیردادن و بیداری های شبانه روزی را تحمل کرده و سختی های آن را به جان و دل پذیرا شده است. (لقمان، آیه 41 و احقاف، آیه 51) از این رو، احسان به مادر توجه ویژه به او تنها جبران کننده بخشی کوچک از سختی ها و رنج هایی است که در طول سی ماه تحمل کرده است.(همان)
اگر کسی بخواهد ذره ای کوچک از سختی ها و جان فشانی های مادر را تنها در مدت سی ماه بارداری و شیردادن، جبران کند، می بایست اصل شفقت و دلسوزی و مهربانی در رفتار را در پیش گیرد و کوچک ترین بی مهری نسبت به مادر روا ندارد. (مریم، آیات 13 و 23)
از آن جایی که هر فرزندی بخشی از رنج و سختی را بر دوش والدین بویژه مادر انداخته است، لازم است تا این را تدارک بیند و عدالت را تحقق بخشد؛ از این رو، برای تدارک و رسیدن به درجه خدایی شدن، لازم است تا احسان به والدین را در راس امور زندگی خویش قرار دهد و آنان را دست مایه بهشت رفتن خود سازد. (احقاف، آیات 51و 61)
خداوند در این آیات احسان به مادر را موجب پذیرش تمام اعمال نیک انسان در نزد خود و از عوامل موثر در شمول عفو خود نسبت به انسان دانسته است.
اگر کسی بخواهد محبت الهی را جلب نماید، لازم است احسان به والدین و مادر را در برنامه خود قرار دهد؛ چرا که محبت الهی این گونه جلب می شود. (نساء، آیه 61)
بنابر این جایگاه والدین؛ چنان والا و ارجمند است که انسان، بی توجه به شرک و کفر و فسق والدین، تنها به حکم پدر و مادر بودن، می بایست به ایشان تکریم و احترام کند. بنابراین، کفر و شرک مانع احسان نیست. (لقمان، آیه 41)
خداوند در آیات 31 تا 51 سوره مریم، احسان به والدین و پرهیز از هرگونه نافرمانی نسبت به آنان را مهم ترین عامل در عاقبت بخیری سرشار از سلامت و امنیت برای انسان می داند و از فرزندان می خواهد تا برای فرجام نیک خود هم شده، به والدین احسان کرده و در احترام و تکریم آنان بکوشند.
کسانی که در برابر ایشان گستاخی کرده و حتی از روی خستگی اف بگویند، خود را زیانکار خواهند یافت و در قیامت از اهل خسران خواهند شد. (احقاف، آیات 71 و 81).
هر کسی که درجه خدایی شدن را می خواهد، می بایست اطاعت و احسان مادر را فراموش نکند و در تکریم و احترام مادر و همچنین زنان صالح و مومن بکوشد، چرا که شرایطی که زن برای تعالی و کمال مرد فراهم می آورد، همانند سکوی پرتاب انسان به اوج های ربوبیت است
باید توجه داشت که والدین به ویژه مادر در نظر خداوند از مقام و جایگاه والایی برخوردار است، لذا احکام خاصی برای رعایت آنان صادر شده است. از سوی دیگر، همین مقام والا در نزد پروردگار موجب شده تا استغاثه و دعای والدین به ویژه مادر تأثیر شگرفی در خوشبختی و بدبختی فرزند به جا بگذارد و تأثیر هدایتی خاص داشته باشد.
از نظر قرآن، بر همگان است تا از والدین خصوصا مادر اطاعت کنند و تنها موردی که اطاعت از آنان جایز نیست، دعوت به شرک و بی دینی است که در این مورد با تکریم و احترام خاص، دعوت ایشان رد می شود،ولی همچنان لازم است تا احسان و تکریم آنان ادامه یابد و حتی توجه ویژه ای به آنان مبذول شود تا ایشان نیز به راه راست هدایت یابند. (عنکبوت، آیه 8 و لقمان، آیات 41 و 51).
همچنین، پس از خداوند، تنها والدین هستند که می بایست مورد توجه ویژه قرار گیرند و سخنان ایشان مورد اطاعت قرار گیرد؛ چرا که حق والدین بر فرزندان همانند حق الله است. البته ناگفته نماند که فرمان پیامبران(ع) و امامان معصوم(ع) و اولواالامر صاحب شرایط، همان حکم الله است و تفاوتی با آن ندارد. از این رو گفته شده که پس از خداوند تنها حکم والدین است که همانند حکم الله می باشد. در بیان مقام مادر و ارزش های او سخن بسیار است. این که بهشت زیر پای مادران است یا مرد از دامن زن به معراج می رود، به خوبی جایگاه زن و مادر را نشان می دهد. پس هر کسی که درجه خدایی شدن را می خواهد، می بایست اطاعت و احسان مادر را فراموش نکند و در تکریم و احترام مادر و همچنین زنان صالح و مومن بکوشد، چرا که شرایطی که زن برای تعالی و کمال مرد فراهم می آورد، همانند سکوی پرتاب انسان به اوج های ربوبیت است.
زنان با از خودگذشتگی و ایثار خود، مردان را به کمال می رسانند و موجب آرامش و امنیت روحی و روانی آنها می شوند تا به کمالات دست یابند؛ چراکه در بیوت است که نام خدا رفعت می یابد و از خانه و خانواده است که اوج و عروج آغاز می شود. (نور، آیه 63 و نیز اسراء، آیه 1). باشد با شناخت مقام زن و مادر، در تکریم و تجلیل درست ایشان با عمل صالح بکوشیم و فراتر از یک روز خاص برای زن و مادر، به روزهای زن و مادر بیندیشیم و هر روز ما روز مادر و زن صالح و مۆمن باشد و یک روز هم مادر را از یاد نبریم که از یاد بردن مادر به معنای دوری از بهشت است؛ چرا که به حکم خداوندی در آیات 51 و 61 سوره احقاف، احسان و تکریم و تجلیل از مادر، دست مایه بهشت رفتن آدمی است.
اما من فقط جمعه شماری میکنم اقا نه روزشماری ، قول میدهم از این پس برایتان روز شماری کنم آقا
آقا جان من شرمنده ام از شما که باز هم شب قبل در هیئت مان نام شما را به خوبی صدا نکردم و به خوبی برای ظهورتان دعا نکردم
آقا جان میگویند اگر از ته دل بخوایم میاین ! اما این ته دل خواستن چجوریه ؟ همونایی که میگن اینو به ما نگفتن حداقل شما بیا بگو!
آقا جان شرمنده ام که شما به من نزدیک میشوید و من از شما دور
آقا جان شرمنده ام که از گناه کردنم تمام پل های پشت سرم را خراب کرده ام و فقط به دامان پاک شما چسبیده ام اخه من غیر شما چه کسی رو دارم
آقا جان اینا درد دل یه گناه کار با شما بود همون گناه کاری که همیشه با نام من گناه کارم شما رو صدا میکنه
اما اگه شما رو ناراحت میکنم دیگه نزار اینو بگم اصلا از این به بعد دیگه نمیخوام با این اسمم شما رو صدا کنم
آقا جان ازتون میخوام از این به بعد چراغ راه من بشین تا دیگه راه رو گم نکنم و از این راه به چپ و راست نرم و فقط راه مستقیم رو ادامه بدم
آقا جان تا الانش که گذاشتین براتون نوکری کنم میخوام تا آخرش این توفیق رو ازم نگیرید میخوام تا عمر دارم نوکریتونو بکنم
...