آدینه ها

آدینه ها

شهادت بال نمیخواهد حال میخواهد
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک
اللهم عجل لولیک الفرج
.
.
.
.
.
.

حال داشته باشم دلنوشته مینویسم
اگرم نه که از پیش نوشته میزارم

دوست داشتی به آدرس زیر برو
http://adinehha.blog.ir/post/431
یا علی

موضوعات وبلاگ
پیام های شما
همسنگران نمونه

۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۱ ثبت شده است

 

دنیای بدون اسرائیل...

World Without Israel

هاآرتص به اسرائیلی‌ها: شاید این آخرین زمستانتان باشد!

 

وعده های امام خامنه ای(ارواحنا له الفداه) یکی پس از دیگری در حال تحقق است:

«رژیم صهیونیستى در این منطقه حقیقتاً غده‌ى سرطانى است و باید قطع بشود و قطع خواهد شد

«ما در قضایاى ضدّیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجه‌اش هم پیروزى جنگ سى و سه روزه و پیروزى جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژیم صهیونیستى مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش می کنیم و هیچ ابائى هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است.»

«دیگر باید منتظر دنیاى جدیدى بود و دنیاى جدیدى به وجود خواهد آمد

خطبه های نمازجمعه-۱۴/۱۱/۱۳۹۰

***

روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» در تحلیلی که در سایت خود منتشر کرده، بجد نسبت به پیامدهای حمله احتمالی اسرائیل به ایران هشدار داده و بیان کرده که مردم اسرائیل باید به شدت از پیامدهای چنین حمله‌ای نگران باشند.

به گزارش «تابناک»، در آغاز این مطلب آورده شده است: «برخی از افرادی که این نوشتار را می‌خوانند، تا پس از زمستان زنده نخواهند ماند. البته برخی از آنها به مرگ طبیعی نخواهند مرد. اسرائیل اعلام کرده پیش از بهار به ایران حمله می‌کند. اگر ارزیابی‌ها درست باشد، صدها و بلکه هزاران اسرائیلی در حمله موشکی تلافی جویانه که قطعاً رخ می‌دهد، از میان خواهند رفت».

نویسنده مطلب در ادامه با بیان اینکه حتی اگر تهاجم اسرائیل با موفقیت در رسیدن به اهداف پیش‌بینی شده نیز همراه باشد، باز هم نگرانی‌ها به قوت خود باقی است، اظهار داشته: «در صورت وقوع حمله به ایران، ما باید با تک تک رگ‌های بدنمان از آن بترسیم».

وی دلیل این امر را در پیروی کورکورانه مردم از رهبران این کشور می‌داند. به باور او، همیشه پیش از اینکه اسرائیل وارد جنگ شود، مردم این کشور بدون اندیشه، از رهبرانشان پیروی می‌کنند؛ اما هنگامی که خون همه جا را فرا گرفت، متوجه پیامد کار خود می‌شوند.

تحلیلگر‌ «هاآرتص» با بیان اینکه همه جنگ‌هایی که تاکنون اسرائیل وارد آن‌ها شده اجتناب‌ناپذیر نبوده، هیچ کدام از این جنگ‌ها را موفقیت‌آمیز ندانسته و بیان کرده که در همه این موارد، ممکن بود از راه‌های بهتری نیز به مقصود رسید.

وی با اشاره به جنگ دوم لبنان، آن را مصیبت بارترین جنگ اسرائیل تاکنون دانسته و بر همین اساس، هشدار می‌دهد که اسرائیل پیش از تصمیم برای حمله به ایران، باید خاطره جنگ لبنان را در ذهن خود مرور کند.

او همچنین اذعان کرده که اسرائیل هم در جنگ لبنان و هم در غزه، بیش از آنچه به دست آورد، از دست داده است.

و به این ترتیب، این موضوع با اشاره به این نکته ادامه می‌یابد که هرچند بپذیریم برنامه هسته‌ای ایران خطرناک است، باید توجه داشت که کره شمالی و پاکستان نیز چنین برنامه‌هایی را پیش برده‌اند، ولی دنیا یاد گرفته در کنار آن‌ها زندگی کند. حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران در بهترین حالت، تنها برنامه هسته‌ای ایران را به تأخیر خواهد انداخت، ولی در حقیقت، ممکن است به آن سرعت نیز ببخشد.

نویسنده مطلب سرانجام با اشاره به اینکه تصمیم‌گیری درباره این موضوع در دست افراد نالایقی قرار گرفته، می‌گوید: دیگر نه می‌توان در این باره به ایالات متحده اتکا کرد و نه به رهبرانی که فرصت رسیدن به توافق با فلسطینی‌ها را از دست دادند.

وی نتیجه می‌گیرد: «به این ترتیب ما وارد دوره هراس شده‌ایم و گاه آن رسیده که این ترس را تصدیق کرده و حتی آن را ترویج کنیم... رهبری ما سال‌ها در دست افرادی بوده که از وارد کردن کشور به ماجراجویی‌های جدید ابایی نداشته‌اند. اکنون باید به آن‌ها بگوییم:‌ «ما می‌ترسیم».

سربازِ گمنام

یا منتقم آل احمد(ص) چه زیبا سرودی غمت را... چه زیبا نشاندی به روی دل سرد و سنگم غم و ماتمت را...

و درآن هنگام که بر غم جدت ندبه سردادی و فرمودی:

سلام بر تو ای مولای من و بر فرشتگانی که بر گرد گنبد بارگاهت پرواز می کنند و بر اطراف تربت مزارت می گردند و در صحن و سرای آستانت طواف می کنند و برای زیارت تو وارد گشته اند...

سلام بر تو که من به سوی تو رو کرده ام و امید رستگاری در پیشگاه تو دارم...

سلام بر تو ... سلام کسی که به حرمت تو آشناست و در ولایت و دوستی تو اخلاص می ورزد و با محبت تو به سوی خدا تقرب می جوید و از دشمنانت بیزار است...

سلام کسی که قلب او از مصیبت تو جریحه دار گشته وسرشک وی هنگام یاد تو روان است...

سلام کسی که در غم عزای تو مصیبت زده و اندوهگین و سرگشته و بیچاره است...

سلام کسی که اگر با تو بود در کربلا با جانش از تو در مقابل تیزی شمشیرها نگهبانی می کرد ونیمه جان ناقابلش را برای حفظ تو به چنگال مرگ می بخشید و در پیشگاهت جهاد می کرد و تو را علیه کسانی که بر تو ستمگرانه شوریدند یاری می داد و جان و تن و دارایی و فرزندان خویش را فدای جان تو می کرد و جانش فدای جان تو و اهل بیتش را سپر بلای تو می نمود....

پس اگر روزگاران مرا به تأخیر انداخت و تقدیر الهی مرا از یاری تو باز داشت و نبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم و با آنانکه با تو به دشمنی برخاستند به دشمنی برخیزم.......

در عوض هر صبح و شام بر تو ندبه و زاری می کنم و بر تو به جای اشک خون می گریم و از سر حسرت و سوز و اندوه بر مصیبت هایی که بر تو وارد گشت تا آن زمان که بر اثر سوز جانفرسای مصیبت و غصه جانکاه و اندوه فراوان جان سپارم...

« فرازی از زیارت ناحیه مقدسه حضرت صاحب الزمان (عج) »

سربازِ گمنام

به نام ایزد رحمان

 شعری در خصوص مولا و مقتدامون

حضرت حجت (عج)

تقدیم به منتظران ظهور آقا

صدایم کن
ای اشتیاق بی انتها
ای ایستاده بر فراز زمان
که رهگذری خسته ام
در بیابانی بی آب
تفتیده در آفتاب
و تو تک درخت صحرایی
با سایبانی گسترده و آبی روان
مرا سوی خویش بخوان
ای رویش بهار در هجوم خزان
که درمانده ام در چالش های زندگی
و همهمه هایی که نام مرا فریاد می زنند
و تو برتر از هر صدای آشنا و دلنشینی
با طنین گرم هدایت
مرا از یاد مبر
که می سوزم
در آتشی که خود برافروخته ام
و تنها تو می توانی
خنکای سرود ابراهیم را
در گوش آتش بخوانی
مرا بخوان در خوش ترین خاطره ایام
در جشن حضور

سربازِ گمنام

نمی گویم کی می آیی... آخر گفته اند کی کار شیطان است...

فقط می دانم می آیی...

نمی گویم این جمعه می آیی... آخر گفته اند خبرهایی می شود قبل از آمدنت ...

فقط می دانم جمعه ای می آیی...

مرا چه شده ؟ تو میدانی ؟...

زمانی می گفتم بی ایمانی بهتر از توهّم داشتن ایمان است... اما دوست من! انقدر این توهّم را به سخره گرفتم که توهّم بی ایمانی سراغم آمد... بگذار نگویم چه ها بر سرم آمد چون مطمئنم این یکی را دیگر نمیدانی... آخر قول گرفتم از خدا که به تو نگوید.. کاش نگفته باشد... نه نگفته ... خدا به قولش عمل میکند... ولی آرام دل! کاش همان توهّم به وجودم باز گردد...

چه واژه غریبی است این انتظار...

آقا جان توهّم منتظر بودن را از من دریغ مدار .. به این هم قانعم ...

نمی گویم منتظر واقعی ام... امام عزیزم! میدانی اگر همین توهّم هم از من دریغ شود کلاهم پس معرکه است... پس بگذار دلم به همین خوش باشد... باشد؟

آقا هنوز چیزی نمی دانم و نفس کشیدن برایم سخت شده... بیا

آقا هنوز چیزی نمی دانم و تکرار هر روزه ندیدنت سخت شده ... بیا

آقا هنوز چیزی نمی دانم و حصار این دنیا هر روز تنگ تر می شود... بیا

.

.

.

وای به زمانی که بدانم ... تو بگو چه کنم ؟... می ترسم مهدی جان ...

عزیزم! تحملم خیلی کم شده... انقدر که با کوچکترین تلنگر رو به جرعه ای می می آورم بلکه مستی غم از یادم ببرد...

کاش این جرعه می، عشق تو بود... ولی حیف و صد حیف که دلم دیگر نیاز به کلون ندارد چون دیگر دری نمانده... انقدر مهمان خوانده و ناخوانده به سرایم راه داده ام که ... بگذار نگویم...

در غریبی ات همین بس............

فقط دلم خوش است که هر از چندگاهی دلم سراغت را می گیرد...

سوسوی نگاهم خیره به دانه دانه ی برفی است که به شوق بوسیدن زمین از هم سبقت می گیرند.. پس چشم دلم چقدر چشم انتظار بماند؟ ...

ای ذره ذره عشقت چون دانه های برف، سفید و پاک ... بر زمین دلم ببار که نیازمند بوسیدنت هستم...

کاش بشود شبی به زمین دلم بباری و تا صبح میهمانم باشی و سپیده دم جای پایت را با چشم دل نظاره گر باشم... می شود... آری می شود...


سربازِ گمنام

اى کـشـتـى نـجات ! اینک گرفتاران امواج پرتلاطم دریاى فساد و ظلم و طغیان در انتظار ظهورت لحظه شمارى مى کنند.

اى روزنه امید! اینک اسیران زنجیر استعمار و گرفتاران استبداد، با انتظار روز رهایى از قـیـد اسـارت ظـلم ، دل خوش ‍ کرده و شبهاى ظلمانى و تاریک بیداد را به امید نور عدالت تو، سپرى مى کنند.

اى چـشـمـه سـار جـوشـان فـضـیـلت ! ایـنـک تـشنه کامان علم و دانش در انتظار جرعه اى از اقیانوس بیکران علم تو صف کشیده اند.

اى بهار آزادى ! اینک مظلومان و بیچارگان و ستمدیدگان چشمان خسته خود را به قطرات بارش ابر عدالت تو دوخته اند.

اى مایه امید، اى آرزوى دل اولیا، اى آنکه شبهاى تار انبیا به امید ظهورت رقم خورده .

اى آنکه خشم پرخروش ملکوتیان به یاد انتقامت ، فروکش !

و اى آنکه قلب پر خون على علیه السلام را تو مایه تسکین !

اى آنکه پهلوان شکسته زهراى اطهر علیهاالسلام را تو مرحم !

اى آنکه قلب شکسته حسن علیه السلام را تو درمان !

اى آنکه خون پاک شهیدان را تو منتقم !

اى آنکه بازوان به زنجیر کشیده اسیران را تو نوازش !

بیا! تا شکوفه هاى بهارى .....

التماس دعا

سربازِ گمنام

یا فاطمه زهرا(س) ای بانویی که نه فقط مادر حسنین(علیهم السلام)؛ نه فقط مادر

زینب کبری و ام کلثوم(سلام ا... علیهما)؛ و نه فقط مادر سادات ...

که مادر همه بندگان خدایی ...

ای سرور و سالار زنان دو عالم .... زهرا جان مبارک باشدت پایان غم و اندوه ... بحق عصمت و عفت و مهربانیت چشمان بی لیاقت ما هرچه زودتر به جمال فرزند رشیدت روشن شود. آمین یا رب العالمین

 

 

یاس بوی آشنایی می دهد                        یاد ایام جدایی می دهد

یاس تنها یک شبـی مهـمان ماست            یاس گوئی مرحمی بر جان ماست

یاس بوی عشق، بوی لاله است                یاس عطر دختر آلاله است

یاس عشق پاک دخت مصطفی است        یاس در دست عزیز مرتضی است

یاس را خواهی تو هم باور کنی                  لاله های عشق را پر پر کنی

یاس یعنی مادرم، زهــرای عشـق             یاس یعنی دید خون پالای عشـق

یاس یعنی لاله ای در پشت در                   یاس یعنی آه از سوز جگـر

یاس اینجا عطـر پیدا می کند                      یاس رسم حیدرِ ما می کند

یاس یعنی سر به دار منتظــر                    یاس یعنی بی قرار منتظــر

یاس یک عشق است یک خواب جنون        یاس پشت در شده غرقِ به خـون

یاس را باید تماشایش کنــی                       در سحابی ها تو پیدایش کنی

یاس یعنی حرمـت خـون حسیـن(ع)          یاس یعنی فاطمه (س) نور دو عین

یاس یعنی خواب خوب پنجره                     یاس یعنی التهـاب حنجــره

یاس اینجا بود و بالا مـی رود                      یاس در خیلِ پری ها می رود

خوانده ای انا الیه الراجعــون ؟                  تا بدانی تا کجــاها مـی رود؟

یاس یعنی نقش لالـه بر زمین                    لاله یعنی عشق، یعنی نصف دین

یاس اکنون روی دست مرتضـی اسـت       دفـن در چشمـان آل مصطفـی است

یاس بوی آشــنا را می دهـد                      یاس بوی جــدّ ما را می دهـد

ای که با ما مهربانـی می کنی                   یاد را آتشـفشــانی می کنـی

یاس ها در کوچه ات پرپر شدند                  در مسیر عشق خاکستر شـدند

خاکشان را باد با خود برده است                در مسیری آشنا افشـانده است

من مسیر یاس را طـی می کنم                عطر بوی یاس را حس می کنـم

ناله را با نالــه پیــوند می زنم                     زیر چتـر یاس منبــر مـی زنم

منبری کز پا به سر یاس علی (ع) است     یازده کوکب ز اکـواب علـی(ع) اسـت

یاس را با یازده جمـع می کنم                    عین عشقم را از آن کم می کنم

عالـم اسـرار حـق اینجـا بُوَد                      جمع احمد(ص) با احد اینجا بوَد

مهدی(عج) و احمد(ص) برابر می شوند    برگ های یاس پــر پــر می شــوند

یاس بوی برگ های پرپر است                   یاس بوی مهدی پیغمبر است

*با تشکر از سیده زهرا حق دوست http://zorieh-zahra.blogfa.com/

سربازِ گمنام

نوشته شده توسط زهرا ایمنی

انتظار، سرفصل امید به آینده‌ای روشن و مایه عشق و شور و امید و تلاش برای آماده‌سازی خود و جامعه برای آمدن و ظهور امام منتظر است. انتظار، هرگز یک روحیه بازدارنده، فلج‌کننده و یأس‌آور نیست، بلکه موجب دورکردن عنصر بدبینی به آینده، از نهاد انسان در جامعه بشری است. انتظار، معیار ارزش انسان‌ها است. آرزوها و آمال انسان‌ها معیار خوبی برای سنجش میزان رشد و تعالی آن‌ها است. آرزوهای متعالی، حکایت از کمال روح و رشد شخصیت انسان‌ها می‌کند؛ برعکس آرزوهای حقیر و بی‌ارزش، نشان از بی‌اهمیتی و رشدنیافتگی افراد دارد. آرزوها، انسان را به حرکت وا می‌دارد.

انتظار، اعتراض دائمی برضد بی‌عدالتی‌ها است؛ نجات از سکون و رکود است، ‌در صحنه‌بودن است. انتظار، نقش مهمی در سازندگی، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد. اگر انسان منتظر، به وظایفی که برای او شمرده شده است عمل کند، به الگوی مطلوب انسان دیندار دست می‌یابد.

انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اقتدای به او، ‌بیعت با او و سرسپاری به فرمان او است؛ سنگربانی عقیده، مرزبانی اندیشه و مبارزه در راه پاسداری از حریم دین و ولایت است. انتظار فرج، کار است، حرکت است، تلاشی هدفمند است و با بی‌هدفی، سکون و تن‌آسایی سازگاری ندارد. مگر می‌شود در انتظار سرسبزی روزگاران بود و در فصل برگ‌ریزان، از پا نشست؟

منتظر، تلاشگری نستوه است که برابر هر انحرافی می‌ایستد و با الهام از شیوه و آیین امام و مقتدای مورد انتظار خویش، در راه اصلاح خود و جامعه‌اش به جهاد و مقاومت می‌پردازد. از آن زمان که فرشتگان الهی به امر خدا، برابر حضرت آدم علیه السلام سر به سجده فرود آوردند، بحث از انتظار موعودی از سلاله آخرین پیامبر الهی به میان آمد. دیگر این، وظیفه تمام فرستادگان آسمانی شد که منتظر باشند و دیگران را هم به انتظار دعوت کنند. آن زمان که لوط، برابر فاسدان قوم خود قرار گرفت و گفت: «کاش برای مقابله با شما قدرتی داشتم یا به تکیه‌گاهی استوار پناه می‌جستم»(1) اندیشه انتظار قائم، در روح و جانش جاری بود. امام صادق علیه السلام فرمود:

حضرت لوط علیه السلام این سخن را نگفت، مگر برای تمنای دسترسی به قدرت قائم ما. و آن تکیه‌گاه استوار، چیزی نبود، جز استواری و توانایی یاران او ... (2).

انتظار، در زمان غیبت و عدم حضور ظاهری امام در جامعه، به نوعی، اعلام پذیرش ولایت و امامت آخرین وصی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم است و همین انتظار موجب می‌شود ارتباط شیعیان با امامشان ـ اگرچه به صورت ارتباط قلبی و معنوی ـ حفظ شود.

اما به‌راستی منتظر واقعی کیست؟...

منتظر واقعی، کسی است که به امامش معرفت داشته باشد؛ یعنی اعتقاد به ولایت و معرفت به شخصیت او. اعتقاد به ولایت، تعهد و پیمانی است که جز با اطاعت کامل نمی‌شود. کسی منتظر واقعی است که علاوه بر خودسازی به دیگرسازی نیز بپردازد، تا از این طریق، زمینه‌های ظهور آن حضرت را فراهم سازد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیش از این‌که ستاره پرفروغ امامت امامان علیهم السلام طلوع کند، برترین جهاد امتش را انتظار فرج دانسته است؛ زیرا انتظار فرج، انتظار جهاد و انقلابی عظیم بر ضد تمام ظلم‌ها و جنایت‌ها و اجرای عدالت به تمام معنا در سراسر جهان است. حضرت علی علیه السلام در حدیثی فرموده است:

کسی که در انتظار اقامه نماز به سر برد، در طی زمان انتظارش، در حال نماز به شمار می‌رود.(3)

پس کسی که در انتظار اقامه دین حق و برپایی دستورهای الهی در سراسر جهان است، چه پایگاه و منزلتی دارد؟ در زندگی ظاهری دنیا، هر امام، در عصر خود به حمایت و یاری پیروان و شیعیان خود نیاز دارد. امام، اگر علی علیه السلام هم باشد، اگر حمایتگری نیابد و شاهد خیانت دوستان باشد، مجبور به خانه نشینی است، تا چه رسد به امامی که در غیبت به‌سر می‌برد و انقلاب بسیار عظیمی در پیش دارد که فقط با حمایت پیروان و شیعیانش تحقق خواهد پذیرفت.

اگر منتظر بازگشت یوسف زهراییم، آیا آماده استقبالیم؟...

عاشق و دلباخته گل نرگس، منتظر نشانه و علامت نیست؛ بلکه منتظر خود حضرت است و می‌داند این آمادگی، جز با اطاعت از فرامین آن امام بزرگوار، به‌دست نمی‌آید.

حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود:

پس هر یک از شما باید به آنچه به وسیله آن به دوستی ما نزدیک می‌شود عمل کند و آنچه از جانب او، ما را به خشم و ناراحتی نزدیک نماید دوری کند؛ زیرا فرج ما آنی و ناگهانی فرا می‌رسد.

این حدیث، وظیفه ما را به خوبی مشخص می‌کند و ما را متوجه این امر می‌کند که در هر حال باید آماده ظهور حضرت باشیم. امام صادق علیه السلام فرموده است:

برای ظهور و قیام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خود را مهیا سازید؛ گرچه این آمادگی در حد فراهم کردن یک تیر باشد.(4)

حضرت، برای برپایی عدالت، قیام مسلحانه می‌کند. در حقیقت، این حدیث می‌خواهد بگوید کسی که طالب ظهور آن حضرت است، باید در جهت زمینه‌سازی نهایت جهاد و کوشش را بنماید.

امام هادی علیه السلام فرمود:

قائم آل محمد، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که واجب است در زمان غیبتش منتظر او باشند و زمان ظهورش، مطیع باشند.

بنابراین امام معصوم در این حدیث، انتظار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را واجب دانسته است.

با توجه به جایگاه بلندی که انتظار در مکتب شیعه دارد و تأکیدها و سفارش‌های فراوان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام بر موضوع انتظار فرج، شیعیان باید به این موضوع اهتمام بیشتر و توجهی درخور داشته باشند. باید مراقب بود اعتیاد به غیبت امام، گریبانگیر ما نشود.

هم‌اکنون هزار و اندی سال از غیبت آن امام معصوم می‌گذرد و هنوز اذن ظهور از ناحیه ذات اقدس اله صادر نشده است.

چرا تأخیر؟...

یقیناً تأخیر از ما است؛ زیرا طبق فرمایش مولایمان، این ما هستیم که یکدل نشده‌ایم و در راه او به‌طور شایسته، قدم بر نداشته‌ایم:

اگر شیعیان ما که خداوند آنان را در بندگی‌اش یاری کند، در عهد و وفای به ولایت ما یکدل و یک‌صدا بودند، میمنت دیدار و ظهور ما این‌قدر به تأخیر نمی‌افتاد.(5)

عدم وفای به عهد پیروانش، موجب محرومیت جهان بشریت از این فیض بزرگ خدایی شد. آیا جز این است که زندان غیبت، دستان یداللهی او را بسته است و از تزلزل و تحیر بشریت در غم و اندوه به سر می‌برد و با دلی غمگین، همگان را به دعا برای تعجیل در فرج خویش فرا می‌خواند.

همیشه دردهایمان را برای حضرت سوغات نبریم؛ بلکه به وظایفمان مقابل حضرت که یکی از آن‌ها دعای بسیار برای تعجیل در ظهور او است اهمیت دهیم. به راستی آیا برای ما عذری در کوتاهی از این دعای مهم باقی می‌ماند؟ چرا که بهترین و مؤثرترین عملی که بتوان با آن پدر مهربان ارتباط برقرار کرد و بسیار در تعجیل ظهورش مؤثر می‌باشد، دعا است.

مولای ما! شب سیاه غیبت تو بس طولانی شده است. بسیاری در این سیاهی شب به سوی دنیا می‌گریزند؛ اما سپیده دم که آن‌ها دورش می‌پندارند، به زودی آشکار خواهد شد.

همیشه دردهایمان را برایحضرت سوغات نبریم.

سربازِ گمنام
یه شعر از دوست خوبم آقای یحیی نژاد سلامتی که تو فکه با هم آشنا شدیم و طبع شعریش به دلم نشست رو براتون میزارم .

 

اسلام اگر که ماند!مرهون فاطمه ست         تا روز حشر یکسره ممنون فاطمه ست

امروز اگر که شیعه سر افراز گشته است      بی شک هر آنچه هست مدیون فاطمه ست

شکر خدا که زیر پرچم ولایتیم                    این اقتدار از سبب خون فاطمه ست

زهرا شکسته شد که ولایت بایستد           اینگونه راه صبر قانون فاطمه ست...

 

برا سلامتیش صلوات


حالا اینم شعر امسالش که تقدیم کرده به حضرت زهرا (س)


بسم الله الرحمن الرحیم



اینچنین بعد از تو "غربت" نیز معنا میشود
چاه،تنها محرم یک مرد تنها میشود


هیچکس در پشت حیدر نیست دیگر،فاطمه!
بعد تو حتی نماز او فرادی میشود

قطره قطره اشک از چشمان حیدر میچکد
سهم او وقتی فقط رنج تماشا میشود

آب میریزد ولی گاهی توقف میکند
زخم های پیکرت دارد معما میشود!!!

هر قَدَر شب باشد و چیزی نبیند همسرت،
هر ورم زیر لباست زود پیدا میشود

آخرش این چوبها گهواره ی محسن نشد
حداقل قسمت تابوت زهرا میشود...



سربازِ گمنام
این وبلاگمو رو تازه تاسیس کردم امیدوارم با مطالبش بسازید

اول از همه میخوام یک حرف از یک مرد بزرگ بگم که یک مملکت ویک دنیا آدم که امروز به آزادی رسیدند یا ان شا ا... به زودیه زود قرار هست از شیطان بزرگ و نوکراش آزاد بشن رو بنویسم و امید وارم همه شون این رو به عنوان ابراز همدردی بدونند

ما تا آخر ایستاده ایم...

و به قول مرحوم آقاسی

شاید این جمعه بیاید ...

ومن هم به همین  مناسبت اسم سایت رو که متعلق به شماست گذاشتم آدینه ها و آدینه به معنای جمعه است  ومنظورم از جمعه ها اینه که آیا ما جمعه هایی که رو که گذشت  برای آقا کاری کردیم ؟

شادی روح اون دو عزیز صلوات.

سربازِ گمنام