آدینه ها

آدینه ها

شهادت بال نمیخواهد حال میخواهد
اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک
اللهم عجل لولیک الفرج
.
.
.
.
.
.

حال داشته باشم دلنوشته مینویسم
اگرم نه که از پیش نوشته میزارم

دوست داشتی به آدرس زیر برو
http://adinehha.blog.ir/post/431
یا علی

موضوعات وبلاگ
پیام های شما
همسنگران نمونه
جاده اهواز را که به سمت خرمشهر می‌گیری و می‌روی، ایستگاه حسینیه را که پشت سر می‌گذاری و وارد جاده شهید کاظمی می‌شوی، بوی پیراهن رزمندگان "رمضان" به مشامت می‌رسد. 



"پاسگاه زید" ازجمله مناطق عملیاتی دفاع مقدس در خوزستان است که تاکنون کمتر معرفی شده و از رشادت‌های رزمندگان در این منطقه کمتر شنیده‌ایم.
پاسگاه زید در دوران دفاع مقدس به پاسگاه گارد مرزی عراق تبدیل شد و رزمندگان اسلام در جریان عملیات رمضان این پاسگاه را از چنگ دشمن بعثی درآوردند و تا روزهای پایانی جنگ از آن را حفظ کردند. منطقه زید و ایستگاه حسینیه از محورهای مهم هجوم دشمن به خوزستان بود و بعثی‌ها برای دستیابی به جاده اهواز_خرمشهر به این منطقه نیاز داشتند. همچنین این منطقه یکی از محورهای مهم در عملیات‌های بزرگی مانند بیت‌المقدس و کربلای 4 و 5 بوده است.
زید، پاسگاهی مرزی است و در حد فاصل منطقه کوشک و شلمچه قرار دارد و در سال‌های جنگ همیشه ازجمله محورهای اصلی تهاجم دشمن به خاک کشور بود. به واسطه جاده بین‌المللی‌ای که تا پیش از انقلاب در کنار این پاسگاه وجود داشت، تهاجم از این مسیر به سادگی صورت گرفت و نیروهای عراقی، خود را به سه‌راه حسینیه رساندند و به طرف خرمشهر هجوم آوردند.
پاسگاه زید با دلاوری‌های رزمندگان در عملیات رمضان آزاد شد، عملیاتی که در ماه رمضان و در تیرماه گرم و سوزان سال 61 انجام شد. رزمندگان اسلام از زید گذشتند، ولی موانع صعب‌العبور و ترفندهای جدید دشمن موجب شد مواضع ما در خاک دشمن تثبیت نشود و آخرین خط دفاعی در همین پاسگاه شکل بگیرد. پاسگاهی که شهدای آن تشنه بودند و خیلی از آن‌ها در موانع و خاکریزهای مثلثی جا ماندند. با وجود این که نتوانستیم مواضع خود در خاک دشمن را تثبیت کنیم، ولی رزمنده‌ها در این عملیات، چه سوار بر موتور و چه پیاده آن‌قدر تانک‌های دشمن را منهدم کردند که عملیات رمضان به "شکار تانک" معروف شد.
در این عملیات رزمندگان لشکر 41 ثارالله در سه محور از همین نقطه به عراقی‌ها حمله کردند. در یکی از محورها خط دشمن را شکسته و از آن عبور کردند. در محور میانی، جنگ سختی درگرفت و نیروهای ایرانی و عراقی در جنگی تن به تن درگیر شدند. در محور سوم، بچه‌ها در میدان مین گرفتار شدند و نتوانستند به خط دشمن برسند و تعدادی از آن‌ها اسیر شدند و تعدادی نیز از همین نقطه پرکشیدند.
بار دیگر در سال 62 پاسگاه زید، یکی از محورهای حمله به دشمن در عملیات "خیبر" بود که این‌بار هم از این محور موفق به کسب نتیجه نشدیم. از آن زمان به بعد پاسگاه زید خط پدافندی شد و تا پایان جنگ دیگر حرکت قابل توجهی در این منطقه صورت نگرفت. عراق باز هم از همین منطقه به کشور حمله کرد.
"رمضان" عملیات بسیار سختی بود که در روزهای گرم تابستان جنوب انجام شد و در جریان این عملیات بسیاری از رزمندگان، لب‌تشنه شهید شدند. 12 شهید گمنام این عملیات در تقاطع جاده شهید شاه‌حسینی و دژ جمهوری به خاک سپرده‌اند و در سال 85 نیز به همت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس بر مزار این شهیدان یادمانی ایجاد شد.
ایستگاه حسینیه و کانال پرورش ماهی در نزدیکی پاسگاه زید قرار دارند. ایستگاه راه‌آهن حسینیه در حدفاصل شهرهای اهواز و خرمشهر قرار داشت و پیش از جنگ تحمیلی ساختمان‌ها و تاسیسات فراوانی در اطراف آن قرار داشت. این ایستگاه در سه‌راهی مشهور به حسینیه قرار داشت و حدود 35 کیلومتر با خرمشهر فاصله داشت. در روزهای ابتدای جنگ، حسینیه از محورهای مهم و اصلی هجوم بعثی‌ها بود. کانال مصنوعی پرورش ماهی نیز که آن هم در نزدیکی پاسگاه زید قرار داشت، در سال 1350 ساخته شد و 30 کیلومتر طول و یک‌ کیلومتر عرض داشت و آب نهر کتیبان به درون آن پمپاژ می‌شد. در سال‌های جنگ اطرافش پر از میدان‌های مین و موانع مختلف بود و اطراف کانال تعداد زیادی تیربار کار گذاشته شده بود.
مرجع / ایسنا

نظرات  (۶)

«شهادت داستان ماندگار آنانی است که دانستند، دنیا جای ماندن نیست»
ای رفته کم‌کم از دل و جان، ناگهان بیا
مثل خدا به یاد ستمدیدگان بیا

قصد من از حیات، تماشای چشم توست
ای جان فدای چشم تو؛ با قصد جان بیا

چشم حسود کور، سخن با کسی مگو
از من نشان بپرس ولی‌ بی‌نشان بیا

ایمان خلق و صبر مرا امتحان مکن
بی‌ آنکه دلبری کنی از این و آن بیا

قلب مرا هنوز به یغما نبرده‌ای
ای راهزن دوباره به این کاروان بیا
-------------------------------
سلام علیکم...
باپست جدید به روزم و منتظرنگاه سبز و نظر ارزشمندشما هستم...
التماس دعای فــــــــــــــــرج
یاحق
۰۹ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۲۲ شهید علیرضا حجتی(خادم الشهدا)
دوباره جمعه گذشت و قنوت گریان ماند...
دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند...
دوباره زمزمه کاسه های خالی ما
پس از نیامدنت گوشه خیابان ماند...
خوش بحالتون رفتین جنوب.
میگما کاش یه موزیک دیگه میذاشتین
اولا که عکساتون خیــــــــــــــــــــــــــــــلی قشنگ بود
دوما مراسم جشن عقد باحالی بود مخصوصا اون تیکه های عروس رفته مین خنثی کنه و....
سوما خاطرات پاسگاه زید بیشتر تن آدمو میلرزونه....
۰۴ اسفند ۹۲ ، ۰۵:۴۵ شهید علیرضا حجتی (خادم الشهدا)
گروهی مرگ را در آغوش گرفتند و شهید شدند؛
اما ما را مرگ در بر گرفت و مردیم...

پست بسیار عالی بود دلم رو هوایی کرد...

ارسال پیام

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">